وقوع انقلاب اسلامی در ایران در سال 1979 میلادی، مانند پیدایش هر پدیده دیگری، در فضای پیرامونی خود موجد اثراتی بوده است. وجه قوی گفتمانی در این انقلاب باعث می شود تا بررسی تاثیرات آن در خارج از مرزهای جمهوری اسلامی ایران، از منظری معناگرایانه، حائز اهمیت ویژه باشد. بیش از هر زمان، از نیمه دوم قرن بیستم تاکنون جهان اسلام متشکل از کشورهای اسلامی، شاهد بروز جنبش ها و تمایلات اسلام گرایانه است که خواهان بازگشت به اسلام در حوزه های مختلف اجتماعی هستند. این تحرکات بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، از حیث مفاهیم محوری، به میزان قابل توجهی متاثر از نهضت اسلامی ملت ایران به حساب می آیند، که در پدیده انقلاب اسلامی و نظام سیاسی مستقر در تعاقب آن تجلی یافته است. این تاثیرپذیری همچنین در بیداری اسلامی که از روزهای آغازین دهه دوم قرن جاری، جانی تازه یافته، قابل مشاهده است؟ به طوری که انگاره های اصلی در گفتمان کلی انقلاب اسلامی را می توان در مجموعه مفاهیم غالب در جنبش های اسلام گرای گوناگون مورد پیگیری و مطالعه قرار داد. این وضعیت باعث شده تا انقلاب اسلامی ایران در تحول دشمن انگاری غرب از کمونیسم به اسلام گرایی، و ایجاد گفتمان رقیب در مقابل لیبرال دموکراسی از نقشی محوری برخوردار گردد؛ گفتمانی که پیامدهای معناگرایانه آن را می توان در بیداری اسلامی در کشورهای عربی منطقه مشاهده نمود.
برای مشاهدهی مقاله اینجا کلیک کنید.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.